رفته بودم سفرى، سمت دیار شهدا که طوافى بکنم گرد مزار شهدا
به امیدى که دل خسته هوایى بخورد متبرک شود از گرد و غبار شهدا
هر چه زد خنجر احساس به سرچشمه ى چشم شرمگینم که نشد اشک، نثار شهدا
خشکى چشم عطش خورده، از آنجاست که من آبیارى نشدم، فصل بهار شهدا
چون نشد شمع که سوزد دل سنگم شب عشق کاش مىشد که شود سنگ مزار شهدا
آخرین خط وصایاى دل من این است که به خاکم بسپارید کنار شهدا
داداش خوبم سلام
این شعر رو یه جایی خوندم ،به دلم نشست گفتم برای شمام بنویسمش. مطمئنم به اینجا سر میزنی و حواست به من و آبجی هست..
داداش برام دعا کن .. ماه رمضون نزدیکه.. برای دلم بیشتر دعا کن که حواسش پرت نشه که بفهمه یک ماه مهمون خدا بودن یعنی چی .. تا انشالله بتونم از لحظه به لحظه اش نهایت استفاده رو ببرم.
نگاه مهربون و قشنگتو ازم نگیر.
